Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-29@22:08:35 GMT

جهاد در میدان کرونا/ وقتی «حب الحسین(ع)» همه را جمع می‌کند

تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۵۵۱۹۱

جهاد در میدان کرونا/ وقتی «حب الحسین(ع)» همه را جمع می‌کند

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها - فاطمه محمدی: رهسپار بیمارستان فرقانی قم محل بستری بیماران کرونایی می‌شوم، ترس از ابتلاء به بیماری کم و بیش در دلم موج می‌زند؛ پشت درب بیمارستان عده‌ای گریان هستند و برخی زیر لب دعا می‌خوانند؛ دو مأمور نیروی انتظامی و نگهبان به هیچ همراهی اجازه ورود نمی‌دهند.

از رمپ بیمارستان که بالا می‌روم قبل از هر چیز نگاهم به پرچم حرم آقا امام رضا (ع) دوخته می‌شود؛ وارد اورژانس می‌شوم همه با لباس‌های شبه فضایی مشغول کارند گویا یک لحظه وحشت به دلت تزریق می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همه اول به اتاق پزشک اورژانس می‌آیند اگر مشکل جزئی باشد مرخص و اگر حاد باشد به بخش بستری اورژانس ارجاع داده می‌شوند؛ قسمت بستری اورژانس برای افرادی است که نیاز به بستری کوتاه مدت دارند و اگر بهبود پیدا نکردند به بخش انتقال پیدا می‌کنند.

بخش‌ها طبقات بالای بیمارستان است؛ دیگر از اتاق‌های تصادفی، شکستگی یا جراحی خبری نیست؛ تمام بخش‌ها تبدیل به بخش عفونی شده است.

سید مهدی حسینی رابط خبرنگاران با دانشگاه علوم پزشکی قم می‌گوید پس از اعلام شناسایی کرونا در قم، همه قوانین این بیمارستان در مدت ۲۴ ساعت تغییر کرد و همه بخش‌ها مجهز به آی سی یو شدند و دستگاه‌های جدیدی خریداری شده که این به معنای یک انقلاب در حوزه پزشکی است.

نیروهای جهادی هم در کل بیمارستان در تلاش هستند از هر طرف که می‌روی یک نفر دارد ایثار می‌کند؛ یکی قاشق غذا را در دهان بیماران می‌گذارد و دیگری بالشت‌هایی را تعویض می‌کند که کثیفی ناشی از حالت تهوع و بالا آوردن خون روی آن را پوشانده و جهادگری نیز در حال تعویض پوشک بیمار ناتوان است.

یروهای جهادی هم در کل بیمارستان در تلاش هستند از هر طرف که می‌روی یک نفر دارد ایثار می‌کند

دیگری به خانم سالخورده‌ای که توان حرکت ندارد و می‌خواهد نماز بخواند می‌گوید مادر چادرت کثیف شده بود برائت شستم و به نحوی روی سرش می‌اندازد که گویا عشق بازی می‌کند.

کمک می‌کند تا وضو بگیرد و مهر را روی میز جلوی او می‌گذارد و وی را به سمت قبله متمایل می‌کند، بعد از نماز هم برایش زیارت عاشورا می‌خواند.

از طلبه جهادی دیگری که مشغول کشیدن تی در اتاق است می‌پرسم شما در چه سطح حوزه هستید؟ با کمی تأمل می‌گوید من درس خارج می‌خوانم و استاد حوزه هستم.

متعجب و منقلب می‌شوم از این همه تواضع؛ اسمش را می‌پرسم، پاسخ که نمی‌دهد مدیونم هم می‌کند اگر از وی عکس بگیرم.

برخی پرستاری را آموختند و کمک پرستاران سوند می‌گذارند و سرم می‌زنند و حتی وقتی کسی درخواستی ندارد کنار تخت‌ها می‌روند و می‌پرسند آب نمی‌خواهید؟ کمکی نیاز ندارید؟

اگر بیماران خواب هم باشند کنارشان می‌روند و نگاهشان می‌کنند تا خیالشان راحت شود که نفس می‌کشند بعد می‌روند؛ در روزگاری که همه از هم فرار می‌کنند، این جماعت حتی نگاه و لبخندشان را هم انفاق می‌کنند.

همین چند روز پیش بود که با پسر یکی از متوفی‌ها تماس می‌گیرند و می‌گویند بیایید پدرتان را تحویل بگیرید، وی می‌گوید با برادرم تماس بگیرید من می‌ترسم بیایم.

این همه گذشت را که می‌بینم ترس توهم از ابتلاء در این محیط گم می‌شود.

جهادگران نماز جماعت و دعای توسل برگزار می‌کنند و کادر بیمارستان در مراسم آنان حضور گرمی دارند گویا یک خانواده فداکار را تشکیل داده‌اند.

خستگی از تن برخی پزشکان و پرستاران می‌بارد خودشان نمی‌گویند اما چشمان قرمز و راه رفتن‌های سنگینشان این را می‌گوید.

خستگی از تن برخی پزشکان و پرستاران می‌بارد خودشان نمی‌گویند اما چشمان قرمز و راه رفتن‌های سنگینشان این را می‌گوید

از رخنه درب اتاق استراحت پزشکان و پرستاران هم که نگاه کنی می‌بینی یکی سرش را روی میز گذاشته و استراحت می‌کند و دیگری دارد شانه‌های دوستش را ماساژ می‌دهد.

با این حال در تن رنجور بیمارستان یعنی در نقطه قرمز آی سی یو که بیماران حال وخیمی دارند و بیشتر سالخورده و یا حتی بی‌هوش هستند آن‌قدر با روحیه وارد می‌شوند و بلند سلام می‌کنند که گویا خستگی را در جای دیگری جا گذاشته‌اند.

با ماسک‌های فیلتردار به سختی نفس می‌کشند اما با همان نفس‌های بریده، عینک هم بخار می‌گیرد؛ لباس‌های محافظتی که داخل آن از پلاستیک پوشیده شده در یک ساعت تمام بدن را خیس و انسان را کلافه می‌کند؛ از اتاق آی سی یو که بیرون می‌آیم بی‌اختیار یک «آخ» بلند می‌گویم اما ناگهان به خود می‌آیم و می‌گویم پس پزشکانی که چندین ساعت با این پوشش هستند چه حالی دارند؟

در این میان گفت‌وگو با خانم پرستاری که می‌گوید ۲۰ روز است دو فرزند خردسالم را ندیدم و با اشک‌هایی که همراهی‌اش می‌کند ادامه می‌دهد: از طریق تلفن همراه تصویرشان را می‌بینم دلم آب می‌شود، بدجوری دل را می‌سوزاند.

جو سنگین روحی، صدای سرفه، بوی مواد شوینده و از همه بدتر هرازگاهی پخش صدای کد ۹۹ انرژی‌ات را می‌گیرد؛ این کد اعلام مرگ است با شنیدن آن حال همه گرفته می‌شود.

پیش خودت می‌گویی بی‌توجهی به هشدارها و مراقب خود نبودن چه حق‌الناس‌هایی به همراه دارد و دل چه افرادی را می‌رنجاند که حتی فکرش را نمی‌کنیم.

۲۰۰ نیروی جهادی که بیشتر طلبه هستند و داوطلبان هیأتی و دانشجو هم آنان را همراهی می‌کنند در سه شیفت فعالیت می‌کنند که ۲۰ نفر آنان از روزهای اول به صورت ثابت ۲۴ ساعته در بیمارستان هستند.

روزانه یک تن آبمیوه برای بیماران کرونایی بیمارستان فرقانی تهیه می‌شود

از این میان ۲۵ نفر با کمک خیرین، روزانه یک تن آبمیوه برای بیماران کرونایی این بیمارستان تهیه می‌کنند.

وقتی از علی قجری دیگر جهادگری که مسئول خرید این بیمارستان است می‌پرسم نیاز شما چیست؟ می‌گوید: بیماران برای بهتر شدن حالشان باید آبمیوه بخورند و سیب و هویج مهم‌ترین نیاز است.

دوباره تکرار می‌کنم خودتون چه نیاز دارید؟ می‌گوید خودمون؟! نمی‌دونم؛ بیمارستان به ما سه وعده غذا می‌دهد.

می‌پرسم با این حجم کار میان وعده هم دارید؟ می‌گوید اگر خیرین بفرستند داریم.

۲۰۰ نیروی جهادی که بیشتر طلبه هستند و داوطلبان هیأتی و دانشجو هم آنان را همراهی می‌کنند در سه شیفت فعالیت می‌کنند

از وی شماره کارت برای گذاشتن در رسانه‌ها می‌خواهم، می‌گوید: آمار از بیمارستان‌های دیگر دارید؟ شنیدم بیمارستان صحرایی جمکران و نیروگاه کسری دارند، می‌ترسم دیگران نیاز بیشتری داشته باشند.

قجری می‌گوید: برخی هیأتی‌هایی که مراسم‌ها را تعطیل کردند، هزینه‌اش را برای ما می‌فرستند برخی کارخانه‌ها مواد غذایی می‌فرستند و برخی کارتن‌های آب معدنی و برخی خرما و شیر می‌آورند.

وی ادامه می‌دهد: نیروهای جهادی با کادر بیمارستانی در هر شیفت حدود ۴۴۰ نفر هستند ما نذرهایی را که می‌آورند به همه می‌دهیم و میان دکتر، پرستار و جهادگر تفاوت نمی‌گذاریم؛ برخی وسایل گران قیمتی آوردند و گفتند فقط به پزشکان بدهید اما ما قبول نکردیم.

برخی طلاب جهادگر هم برای بیماران مداحی می‌کنند و برخی با گوشی تلفن همراه، زیارت حرم امام رضا (ع) به صورت زنده را برای بیماران فراهم کردند و گوشی را جلوی آنان می‌گیرند تا حرم را تماشا کنند.

با پخش صدای سلام به امام مهربانی‌ها، اتاق‌ها حال و هوای امام رضایی و بیماران روحیه عجیبی می‌گیرند سر از بالشت برمی‌دارند و روی تخت‌ها می‌نشینند و دست به سینه با چشمانی که دریایی از اشک از آن سرازیر می‌شود به گوشی تلفن خیره شدند و سلام می‌دهند.

از سید مصطفی حسینی دیگر طلبه جهادی که بطری آبمیوه را در دهان یکی از بیماران ناتوان گذاشته و با دست دیگر شانه وی را ماساژ می‌دهد می‌پرسم شما حقوق هم می‌گیرید؟ می‌گوید نه؛ کسی که خدا را در نظر بگیرد فقط برای پول کار نمی‌کند؛ ما گفتیم اگر در حد دادن یک لیوان آب به یک بیمار یا دادن روحیه توانایی داشته باشیم نباید کوتاهی کنیم.

به عنوان مثال یکی از پیر غلامان امام حسین (ع) روحیه خودش را از دست داده بود و با ما همکاری نمی‌کرد به وی گفتم مشتی عمری در خونه اباعبدالله الحسین (ع) بودی به فکر محرم باش و کلی با وی صحبت کردم، دو روز پیش صدایم کرد و گفت ۴۰ سال است که برای امام حسین (ع) نوکری کردم، می دونم هوای نوکرش را دارد و حالش خیلی بهتر شده بود.

عشق به کارش در چشمانش موج می‌زند تا آخرین قطره آبمیوه را که روی آن نوشته «به یاد لب تشنه سیدالشهدا (ع)» به بیمار می‌دهد؛ پیرمرد توانش را در صدایش جمع می‌کند و می‌گوید: «خیر از جوونی‌ات ببینی».

می‌پرسم عکس حاج قاسم سلیمانی را بر سینه‌تان زدید، آیا از میان شما برای دفاع از حرم هم رفتند؟ می‌گوید بله؛ در این زمان میدان جهاد ما بیمارستان است؛ برای ما دفاع از حرم، سیل، زلزله و کرونا تفاوتی ندارد خدا را شکر که در همه مصیبت‌ها کنار مردم و در خط مقدم بودیم و همه به عشق آقا و حاج قاسم کار می‌کنیم؛ دوستان ما استطاعت مالی آن‌چنانی ندارند اما از جان مایه می‌گذارند.

اعتقادات با پشتوانه فکری، ما را دور هم جمع کرده است

می‌پرسم چه نوع اعتقادی شما را این‌گونه دور هم جمع کرده؟ می‌گوید: شعار ما «حب الحسین یجمعنا» است الگو گرفتن از اهل بیت (ع) و اعتقادات با پشتوانه فکری، ما را دور هم جمع کرده؛ همان طور که پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند خدمت به بیمار خدمت به من است، اگر کسی درد دین داشته باشد در گرفتاری مردم، وظیفه خود را خدمت می‌داند.

ادامه می‌دهد «به ابی انت و امی و اهلی و مالی …» می‌پرسم این‌ها را واقعاً در زندگی به کار بردید؟ با قاطعیت می‌گوید صد درصد؛ همه زندگی ما وقف امام حسین (ع) هست، این را با تمام وجود می‌گوئیم. خدا شاهد است من می‌ترسم نزدیک بچه‌ام بشوم یا وی را ببوسم پسرم گریه می‌کند با من قهر کرده و میگه «دیگه دوستت ندارم»؛ بغض راه گلویش را می‌بندد اما آن را فرو می‌دهد و می‌گوید یاد بچه‌های شهدای مدافع حرم می‌افتم و صبر می‌کنم ان شاءالله با مراعات مردم این روزها هم تمام می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: بیشتر شهدا و جهادگران گمنام هستند شاید در محله خودشان هم کسی آنان را نشناسد، برایشان هم مهم نیست، اما تا حالا کسی به ما پول نداده و نمی‌خواهیم که بدهد و تا پای جان این راه را ادامه می‌دهیم؛ یکی از نیروهای خدماتی اینجا می‌گفت ما مجبوریم، شما چرا می‌آیید؟ گفتیم اعتقاد ما بر جانمان اولویت دارد؛ حتی چند تا از جهادگرها از کار زیاد و هوای بیمارستان بیمار شدند اما کارشان را ادامه می‌دهند.

در مقابل ایمان مستحکم شده در عمل این افراد زبان قاصر می‌شود؛ در محیطی که هر لحظه امکان ابتلاء هست و جز خستگی دستاورد دنیایی دیگری ندارد.

وی همچنان می‌گوید و با خود فکر می‌کنم که معامله وقتی بی هیچ چشم داشتی و فقط با خدا باشد و عشق و احساس وقتی با ایمان درآمیزد حد و مرز باورهای عقلانی را درمی‌نوردد.

کد خبر 4884368

منبع: مهر

کلیدواژه: حب الحسین یجمعنا دانشگاه علوم پزشکی قم ویروس کرونا علی قجری گروههای جهادی ویروس کرونا ستاد مقابله با کرونا بوشهر شیوع کرونا ایلام گرگان شهرکرد ماسک طبی حوادث چهارشنبه سوری نوروز ضدعفونی قزوین شیراز مشهد برای بیماران ادامه می دهد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۵۵۱۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی تیم های حریف بایرلورکوزن فکر می کنند رکورد شکست ناپذیری این تیم را پایان داده اند (فان) / فیلم

وقتی تیم های حریف بایرلورکوزن فکر می کنند رکورد شکست ناپذیری این تیم را پایان داده اند.

دانلود (2.5MB)

دیگر خبرها

  • (ویدئو) وقتی طوفان شدید به یک قطار رسید
  • ویروس کرونا در بدن این مرد هلندی بیش از ۵۰ بار جهش داشت
  • وقتی سکوی قهرمانی نابود می شود! / فیلم
  • وقتی تیم های حریف بایرلورکوزن فکر می کنند رکورد شکست ناپذیری این تیم را پایان داده اند (فان) / فیلم
  • وقتی زمین پراید را وسط خیابان شلوغ بلعید | تصویر
  • رویداد «دختران حاج قاسم» آموزش فرماندهی جهاد تبیین است
  • دو میلیون بریتانیایی هنوز درگیر کرونا هستند
  • عجایب جدید از ویروس کرونا؛ مردی پس از ۶۱۳ روز بیماری درگذشت!
  • آیا نانوذرات از طریق دستگاه گوارش به بافت مغز می‌رسند؟
  • وقتی هوش مصنوعی از هر چیزی توپ درست کنه! (عکس)